خواننده و آهنگساز ایرانی مقیم لس آنجلس
خواننده و آهنگساز ایرانی مقیم لس آنجلس

زندگی
او از دوران کودکی به شعر و ادبیات فارسی علاقه داشت و با وجود رشته دبیرستانی که ریاضی بود، به دنبال ادبیات رفت و به سرودن شعر و ترانه دست زد. وی ابتدا همافر نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی ایران بود و به صورت مداوم برای انتشار ترانههای خود در شورای موسیقی تلاش مینمود و چندین بار در این کار با عدم پذیرش آن شورا مواجه شد. نخستین شعری که از مسعود فردمنش معروف شد شعری است به نام «عروس نازت میشم» که با صدای نسرین منتشر گردید.
وی در روزهای ابتدایی انقلاب، به عنوان افسر نیروی هوایی ارتش، نماینده ویژه دادستان و فرمانده سپاه پاسداران مستقر در فرودگاه مهرآباد تهران بود. او هرگز عضوی از اعضای سپاه پاسداران نبوده و حضورش در آن سمت، صرفاً به صورت مأموریت از ارتش به دیگر نهادهای تازه تأسیس کشور بودهاست. پس از ورود گوگوش به ایران در سال ۱۹۷۹ با اخذ اطلاعات محل سکونت و شماره تلفن منزل وی، مجوز ورود به ایران را صادر کرد. همچنین در رفع مصادره منزل گوگوش از دادستان انقلاب نقش مهمی ایفا نمود.[۱] نهایتاً پس از گذشت چند سال ابتدای انقلاب با بازخرید کردن خود از ارتش جهت پیگیری کار شعر و ترانه در سال ۱۹۸۵ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد. وی پس از چند سال فعالیت در زمینه راه و ترابری، و کسب موفقیتهای اقتصادی، توانست کار ترانهسرایی را دوباره دنبال کند.
آثار
مقالهٔ اصلی: ترانهشناسی مسعود فردمنش
پس از ورود به آمریکا ایشان مدتی در منزل وارطان آوانسیان (صاحب شرکت ترانه) زندگی و شروع به ارائه آثار خود با همکاری بهترین هنرمندان وقت نمود که حاصل آن انتشار حدود ۴۰۰ ترانه با همکاری بیش از ۴۰ خواننده و ۳۰ آهنگساز و تنظیم کننده میباشد. در نهایت خود او نیز ناچار به خواندن شد و نزدیک به ۴۰ ترانه نیز با صدای خود منتشر کرد.
مجموعه حکایتها
مجموعه حکایتها که دربرگیرنده بخشی از آثار اوست بزرگترین دستاورد کاری او محسوب میشود. در این مجموعه ابتدا او با سیاوش قمیشی آغاز به کار کرد و در هر کدام از حکایتها با یک هنرمند ادامه کار داد و از حکایت ششم به بعد خودش بهجای آن هنرمندان خواند. بعضی از بهترین آثار او در همین مقطع زمانی تولید و با صدای خود او منتشر شدهاند. از حکایت هشتم به بعد نیز همسرش؛ فتیه عامری شاعر دیگری بود که پایش به این مجموعه باز و دکلمههایش در این مجموعه شنیده شد. در نهایت فردمنش دچار بیماری شد و از خواندن ترانه بازماند؛ شدت این ماجرا بقدری بود که وی برای مدتی در سخن گفتن نیز مشکل داشت. پس از بهبودی وی همراه با همسرش به صورت دکلمه خوانی کار حکایتها را ادامه و نیز برنامه تلویزیونی مکتب عشق را در تلویزیونهای ایرانی لس آنجلس تهیه و اجرا مینماید.